۱۳۸۸ شهریور ۸, یکشنبه

بي پولي
بعضيا مي گن بي پولي مثل بهمن ميمونه. اول خودش مياد بعد هر چي جلوتر مي ياد چيزاي ديگه اي اطرافش رو مي گيرن و اونقدر بزرگ ميشه كه ميزنه و تموم زندگي آدم رو زير و رو مي كنه. بي پولي خيلي بده. پول وقتي داره ميره شرافت آدم رو هم با خودش ميبره. من بي پول ها رو دوست ندارم! نه اين كه خودم پولدار باشم، نه. اجاره خونه مو كه ميدم، همه باقي مونده پولم توي يه كيف پول كوچولو جا ميشه و هفته آخر برج هم فقط چيزاي خيلي ضروري رو مي خرم. ولي آنقدر هم بي پول نيستم كه ناچار بشم براي سرپا موندن دروغ بگم يا حق كشي كنم. يا نه، از دروغ و حق كشي دفاع و حمايت كنم. يا اصلا فقط اين دروغ و ظلم رو تقبيح نكنم. انقدر بي پول نيستم كه شرافتم رو زير پايم بگذارم و اخلاق رو فراموش كنم. بي پولي بد درديه. مگه نه آقاي اوباما؟ بي پولي باعث ميشه آدمي كه روي صندلي لينكلن نشسته يادش بره آرمان و خواست مردمش چيه. يادش بره قسم خورده با ظلم و دروغ و ... و نقض حقوق بشر مبارزه كنه. يادش بره قسم خورده با شرافت، براي سعادت مردم خودش و دنيا تلاش كنه. بي پولي خيلي چيز بديه. بي پولي باعث ميشه آدم از ديدن فيلم مرگ دردناك يه دختر جوون وسط خيابون به جرم طلب حقش گريه كنه، و بعد اشكاشو پاك كنه و بگه ما توي امور داخلي اين كشور دخالت نمي كنيم! بي پولي باعث ميشه آدم فيلم حمله پليس ضد شورش به مردم بي دفاع و شليك تك تيراندازها به مردم توي خيابوناي اصلي شهر رو ببينه و فقط به سران اون كشور توصيه كنه به خواست مردمشون توجه كنن. بي پولي باعث ميشه آدم ببينه دادگاه هاي فرمايشي و ضد قانوني و متهمين له شده برگزار ميشه ولي فقط يادآوري كنه كه لازمه به حقوق بشر احترام گذاشت. بي پولي باعث ميشه آدم با گوش هاي خودش بشنوه كه مردم رئيس جمهورشون رو قبول ندارند و لبخند بزنه كه ما به خواست مردم احترام ميگذاريم ولي چاره اي نداريم جز اين كه با سران اين كشور مذاكره كنيم.
آقاي اوباما! تو به درخواست مردم ما همونطوري احترام مي گذاري كه سران ما به حقوق بشر، جالب نيست؟
مي دوني باراك! همه اينا به خاطر بي پوليه. اگه اوضاع اينطوري نبود و بودجه اونطوري، جور ديگه اي عمل مي كردي. مي تونم سخنرانيتو وقتي داري هارت و پورت مي كني مجسم كنم. وقتي داري تهديد به حمله مي كني و مي خواي مثل عراق و افغانستان كشت و كشتار راه بيندازي. نصف ما رو بكشي تا نصف ديگه آزاد بشن. نصف مملكت رو خراب كني تا نصف ديگه آباد بشه. چند سالي آواره و آوار باشيم تا سال هايي آزاد. آره مي دونم. دركت مي كنم. ميگن آدم بايد اندازه دهنش حرف بزنه، تو عاقل تري و اندازه پولت حرف مي زني و پاتو از گليم اقتصاد درازتر نمي كني. راستش رو بخواي حالا كه فكر مي كنم مي بينم چه بهتر كه حالا بي پولي. مي بيني كه پولدار بودنتون هم يه جور ديگه براي ما دردسره. اصلا اين خاصيت پوله. پول شرافت آدم رو مي بره. هم نبودنش و هم زيادي بودنش. يه پله پائين تر از فقر و يه پله بالاتر از ثروت محدوده بي شرافته. يه پله پائين تر از شكست و يه پله بالاتر از توفيق هم محدوده بي شرافته.
آقاي باراك! شايد اگه راي نياورده بودي و حالا به جاي رئيس جمهور همون نماينده سنا بودي، اين" اگر" و "مگر" و "ناچار" ها رو كنار ميگذاشتي و قرص و محكم به وظيفه انسانيت عمل مي كردي. يا حداقل مي گذاشتي اين سازمان هاي بين المللي كار خودشونو بكنن و حرف دلشون رو بزنن، خفه شون نمي كردي. نه باراك، تو نمي توني محكم و انساني موضع بگيري. تو يه پله پائين تر از فقري و يه پله بالاتر از توفيق. ولش كن، رفيق. بهتره شرافت رو بي خيال شي.

۱ نظر:

  1. سلام
    نمي دونستم دوباره شروع كردي
    يه خبر هم كه ندادي
    ولي توفيري تو خود قضيه نمي كنه نوشته هات به مذاقم خوشم مي آد واسه همينه كه دوباره رفتم بلاگفاي تخته شده ت رو ديدم و كشونده شدم اينجا
    حرفات حيقيته و به همون اندازه تلخ و بيشتر از اونچه فكرشو بكني ناراحت كننده
    نمي دونم شايد همين تحملي هم كه داريم مي كنيم زياديه

    پاسخحذف