واي! زنا هميشه حسودترن.
زنا وقتي مدير مي شن ديگه مي خوان پوست آدمو بكنن.
زنا وقتي با آدم لج ميفتن خيلي بدجنس تر از مردان.
زنا هميشه بيشتر هول مي زنن.
طرف زنا هميشه شلوغ تره.
قسمت زنونه هميشه سر و صدا بيشتره.
قسمت زنونه بيشتر آشغال ميريزن!
زنا.............
دخترا...............
خوابگاه دخترا...........
تعجب نكنيد. اين ها حرف هاي يك مرد ضد زن نيست. اينها جمله هايي هستند كه گاهي از دوستمون، همكارمون خاله مون، دختر عمه مون و خانوم همسايه مي شنويم. حرفهايي از زن، ضد زن! كلي گويي هايي كه همين طوري كيلويي صادر مي شن و منطق محكمي كه نه اصلا منطقي پشت اون ها نيست. صرفا از يه برخورد موردي گرفته شده ن و تعميم پيدا كرده ن به همه و هميشه. بدون در نظر گرفتن اوضاع و شرايط.
ديروز روز زن بود. 8 مارس. اين روز رو به زن هاي دور و برم تبريك گفتم. دلم مي خواست يادم بمونه كه امروز روز زنه. همه مون يادمون بمونه. من موافق تفكيك انسان ها نيستم. دوست ندارم دسته بندي بشيم، حتي به زن و مرد. اما گمونم واقعا لازمه يه چيزي، حتي نام گذاري يه روز، باعث بشه تا به هميني كه هست عادت نكنيم. عادت نكنيم به تبعيض. به ناديده گرفته شدن. به كنار گذاشته شدن. عادت نكنيم به اين كه خودمون رو تحميلي به جامعه بدونيم. عادت نكنيم به نخواستن خودمون و دوست نداشتن خودمون. آره اين كه خودمون رو دوست نداشته باشيم بدتر از هر چيزيه. وقتي حس مي كنيم دوستمون ندارن تلاش مي كنيم تا جايي براي خودمون باز كنيم و گاهي كه ناموفق مي مونيم كم كم فكر مي كنيم دليل خاصي براي دوست نداشتنمون دارند. كم كم خودمون هم باورمون ميشه ارزش دوست داشته شدن نداريم و بعد روزي مي رسه كه ديگه خودمون هم خودمون رو دوست نداريم. خيلي هامون خودمون رو دوست نداريم. و بدتر اين كه خيلي هامون از خودمون متنفريم. هر كدوممون بيشتر رنج كشيده، بيشتر شاهد تبعيض بوده، و هر كدوم مون كه بيشتر نخواسته نش بيشتر از خودش بيزاره! و با اين بيزاري باري ميشه بر دوش بقيه زن ها و سدي در برابر راهشون. همين از خود بيزار بودنه كه نميذاره زن حق خودش رو بشناسه، چه برسه به اين كه بخواد به اين حق دست پيدا كنه. زن هايي كه سال هاي زيادي تحقير پدري شده ن كه نمي خواسته شون، زن هايي كه كودكي شون پر از بي مهري مادريه كه تباه شدن زندگي شو به خاطر وجود اون ها مي دونسته و زن هايي كه جاي خاليه مهر و احترام شوهرشون رو با علاقه افراطي به بچه هاشون پر مي كنن، چوب هايي ميشن لاي چرخ تلاش زن ها براي رسيدن به جايگاه واقعي شون. همين زن هاي از خود بيزار هستن كه وقتي زني مدير ميشه دوستش ندارن و مدعي سخت گيري بي مورد و بي معني اون ميشن. وقتي زني زيبا مي بينن كه ابايي از ابراز تمايلش به زيبايي نداره بهش انگ مي زنن. و همين ها هستند كه نمي تونن باور كنن زني بچه ش رو دوست داره و البته خودش رو هم و مي تونه هم مادر باشه و هم زن. همين زن ها هستن كه حتي وقتي موفقيتي پيدا مي كنن ونماينده مجلس ميشن چندهمسري تصويب مي كنن(تا تحقيري رو كه خودشون سال ها تحمل كردن قانوني كنن و بيزاري شون از خودشون و زن رو ارضا كنن)، با ارتقا پست زن ديگه ي مخالفت مي كنن يا از قوانين ضد زن دفاع مي كنن. براي همين هم ضد زن ها ما رو افسرده و بيزار مي خوان. زن افسرده و از خود بيزار شايد بيشتر از هر مرد ضد زني بتونه به زن ها لطمه بزنه.
8 مارس، 20جمادي الثاني، 5 اسفند يا هر روز ديگه ي به هر مناسبت ديگه مي تونه روز زن باشه و اگه تنها اثر اين روز و روزها اين باشه كه خودمون رو بيشتر دوست داشته باشيم خودش گام و قدم بزرگيه. اگه خودمون رو دوست داشته باشيم زندگي بهتر، موقعيت بهتر و موفقيت بيشتر مي خوايم. اگه خودمون رو دوست داشته باشيم مي تونيم بقيه رو دوست داشته باشم ولي برده و بنده شون نشيم و اگه خودمون رو دوست داشته باشيم براي خواسته هامون ارزش قائل ميشيم و براي رسيدن به اون ها تلاش مي كنيم. و مهم تر اين كه اگه خودمون رو دوست داشته باشيم با شكست نا اميد نميشيم و دوباره شروع مي كنيم و به خودمون و زندگي وقت ميديم. كافيه خودمون رو دوست داشته باشيم و شاد باشيم. همين خودش يه تلاش چشمگيره در مقابله با كسايي كه ما رو افسرده و از خود بيزار مي خوان!